:-)
سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۱ ب.ظ
رفته جلوی روشویی تا دست و صورتش رو بشوره.
بعد از چند دیقه صدام میکنه.
میبینم دستاش صابونیه و میخواد براش شیر آب رو باز کنم.
با ادا و اطوار و شرمندگی میگه: فکر اینجاشو نکرده بودم...!
- ۹۲/۰۲/۱۰
رفته جلوی روشویی تا دست و صورتش رو بشوره.
بعد از چند دیقه صدام میکنه.
میبینم دستاش صابونیه و میخواد براش شیر آب رو باز کنم.
با ادا و اطوار و شرمندگی میگه: فکر اینجاشو نکرده بودم...!
وای عروسک جان...من بودم می پریدم یه ماچ آبدار می گرفتم ازش....
خدا حفظش کنه
التماس دعا