:-)
سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ
(داره تو کشو میزتحریرِ من سرک میکشه):
+مامان! چـطور جـرات کردی اینهمه خودکارِ رنگی رو از من قایم کنی؟
- ۳ نظر
- ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۱۹
(داره تو کشو میزتحریرِ من سرک میکشه):
+مامان! چـطور جـرات کردی اینهمه خودکارِ رنگی رو از من قایم کنی؟
(با شوق و ذوق بهش میگم):
-میدونستی امروز تولد منه؟
+جـدی؟ پس هدیهی من فراموش نشه!!!
- :-|
+الکـــساندر کــَلَمبــــه!!!
( زنگِ در رو میزنن. میره پشتِ در و در حالی که سعی میکنه کلید رو تو قفل بچرخونه و در رو وا کنه میگه):
+امــون بده!
+مامان کجـا؟
-دفتر روزنامه!
+منم بیام؟
-نه. نمیشه بچه برد. اونجا فقط خانوما و آقاها هستن.
+مگه خودت همیشه نمیگی من دیگه آقـا شدم؟
- :-|
+مامان برام یه خطِ صاف میکشی؟ خطهای من همهشون پیـجکـوله میشن! (کج و کـوله!)
+مامان یه سرگرمی به من نمیدی اینهمه ولچـرخون نباشم؟ (بیـکار!)