:-)

+مامان! من یه معذرت‌خواهی بهت بدهکــــارم!

:-)

+مامان! یه لطفی در حقِ من می‌کنی؟

:-)

+یه شمع برام روشن کن. بعد گریه‌ش رو می‌ریزم تو جاشمعی و می‌چسبونمش! (اشکِ شمع!)

:-)

+موبایلت داره زنگ می‌زنه. فک کنم رئیسته...

-عیب نداره. ولش کن.

+یهو اخراجت نکنه!!!

:-)

(داریم با هم کارتون تماشا می‌کنیم):

-علی این کیه؟

+این نامزدِ سابقِ اون آقاهه‌ست!!!

-سابق ینی چی؟

+ینی قبلا با هم بودن...!

:-)

ازم می‌پرسه می‌تونه رو موبایل، بازیِ جدید نصب کنه؟ بهش اجازه می‌دم،
بعد برا اینکه تشکر کنه و خوشحالم کرده باشه، شروع می‌کنه به رقصیدن و خوندن که:
+غــــم نخور، غصـــــه نخور، دنیا دو روزه عزیزَزَزَزَزَم
غم و غصه رو بی‌خیال، غم و غصه رو بی‌خیال!!!!!

جااااااانم!

دیروز فرستادمش دوش بگیره؛

یه ده دیقه بعد داد می‌زنه: مااااا مااااان! بیا پُشتم رو لیف کن! (لیف بکش!)

.

.

الهی من قربونت برم. کی تو اینهمه بزرگ شدی فسقل؟

:-)

+مامان! لطفا از مغازه‌ی کِرم‌فروشی، یه کِرمِ کوچولو به عنوانِ حیوونِ خونگی برا من بگیر!!!

:-)

+می‌خوام بادوم‌ها رو بترکونم، مغزشونو بخورم!!!

:-)

+می‌تونم به جای نوشابه، ماءالشعیر بخورم؟ آخه ضررِ خوبی داره!

(تو ذهنش اینطور تصور کرده که ضرر هم بد و خوب داره!!!)