جزیرهی کیـــــــــــش - مهر91
(داخل هواپیما- در حالِ اوج گرفتن):
+وای! داریم از دنیا دور میشیم!
(داخل هواپیما- در حالِ فرود- با غش غشِ خنده و ذوق):
+وای خاله سحر! داریم سقوط میکنیم!
***
(روزهای مختلف- کنـــار دریا):
+دریا! میدونستی من عاشقتم؟
+من نیاز به یه بزرگتر و مسئول دارم تا ببردم تو آب!
+صدف رو بکاریم تو ماسهها تا رشد کنه و دربیاد!!!
+دریا چقـــــــــــــدر باصفاست!
+چقدر قدم زدن کنار دریا خوبه!
+کنار دریا، چقدر امیدِ به زندگی در آدم ایجاد میشه!!!
+مامان! یه دوست پیدا کردم، اسمش مرغابیدِ!!! (مروارید!)
-علی! توی آب، خیلی جلو نرو. مراقب باش.
+چشم! رو چش و چارم!
+یه روشِ خوب برا شنا یاد گرفتم؛ پنجههامو فرو میکنم تو ماسهها و پاهامو تکون تکون میدم!
***
(روزهای مختلف- هتل):
+مامان! مگه ما با هم قول و قرار نداشتیم که بریم دریا؟
+سعی میکنم کنار دریا با ملایمت رفتار کنم!!!
+وای! چه تابلوی قشنگی به دیوار آویزونه!
خوشحالم که وارد وبلاگ شما شدم
از لیست وبلاگ های بروز شده وارد شدم
ممنون می شم وبلاگمو با عنوانش لینک کنید
بروز هستم منتظر حضور سبز و نظر شما در مورد مطالب جدیدم. با نوشتار " چند اگر تا مشروعیت مخالفین سوریه" بروز هستم منتظر نظر شما در مورد این نوشتار